کد مطلب:313507 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

سلام بر تو ای خادم عباس
مؤلف كتاب الوقایع (صفحه ی 36) از آیةالله العظمی حاج میرزا حسن شیرازی (متوفی سنه ی 1312 ق) نقل كرده كه فرمود:

من از سامرا برای زیارت حسین بن علی علیه السلام رهسپار شدم. در بین راه به منزل یك نفر رئیس قبیله وارد شدم. ضمن پذیرایی زنی پیش من آمد و گفت: «السلام علیك یا خادم العباس»، درود بر تو ای خادم عباس. من از این طرز سلام تعجب نمودم. از رئیس قبیله پرسیدم این زن كیست و چرا این جور سلام می دهد؟

جواب داد: این زن، خواهر من است.

زمانی من سخت مریض شدم، به گونه ای كه حالم وخیم گشت و به حالت احتضار رسیدم. در آن حال دیدم كه خواهرم بالای تپه ای كه جلوی منطقه ی سكونت ایل ما قرار دارد، رو به سوی قبر مولای ما عباس علیه السلام كرده و با گیسوی پریشان و چشم گریان



[ صفحه 316]



می گوید: اباالفضل، از خدا بخواه برادرم را شفا دهد.

سپس دو آقای بزرگوار را مشاهده كردم، یكی از آنان به دیگری گفت: برادرم، حسین، ببین این زن مرا وسیله ی شفای برادر خود قرار داده است، از خدا بخواه تا او را شفا دهد. امام حسین علیه السلام فرمود، این شخصی است كه نزدیك است دنیا را بدرود گوید، و كار از كار گذشته است. خواهرم برای بار دوم و سوم با لحن تند از مولای ما عباس علیه السلام خواست تا از خدا برای من درخواست شفا نماید.

مجددا دیدم كه عباس با دیده ی اشكبار به امام حسین علیه السلام عرضه می دارد: برادرم، از خدا بخواه كه این مریض را شفا دهد، وگرنه لقب باب الحوائجی را از من سلب نماید.

امام حسین علیه السلام با توجهی كامل فرمود: برادرم، خدایت سلام می رساند و می فرماید این موقعیت تا روز قیامت برای تو باقی است. ما به احترام تو این مریض را شفا دادیم. [1] .



درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است

باب الحوائجش همه جا گفتگو كنند




[1] قيام حق: صفحه ي 148.